انسان گرفتار آمده در عالم طبیعت و دور افتاده از عالم بیکران قدس و ملکوت، هر لحظه نیازمند نغمه روح افزایی میباشد تا مرغ روح را از قفس تن بر عالم جان به پرواز درآورد و به همین سبب علمای اخلاق تذکر و نصحیت را برای همه کس، در هر زمان لازم و ضروری دانسته اند.
در این میان نصایح، با هم تفاوت زیادی دارند و گاه اتفاق افتاده که کلمه ای برآمده از جان وارسته ای در نفوس مستعد چنان کارگر افتاده که چندین کتاب و منبر آن تأثیر را نداشته اند.
از بزرگی پرسیده اند: چرا این همه در مجالس وعظ و تذکر شرکت می کنی؟ پاسخ داد: هنوز آن کلمه ای که قرار است مرا تکان دهد و حرکتی در من ایجاد کند نیافته ام!
به همین جهت بزرگان به دنبال جانهای آشنا بودند و از آنان تقاضای موعظه میکردند تا موجب حرکتی در روح و اشتیاقی در بدن برای طاعات باشد، هر چند آن بزرگان خود، آن معانی را به نحو کمال واقف بودند.
نوشتاری که عرضه می گردد و به رساله سیرو سلوک موسوم است. پاسخ به خواستی است که میرزای قمی از مرحوم بیدآبادی نموده است. ظاهراً آنچنان که از متن رساله برمی آید میرزا قصد زیارت مشاهد متبرکه عراق را داشته و دستوری خواسته تا مشوقی برای طاعات و عبادات باشد.
امید که در جان اهلش اثر کند.
- ۰ نظر
- ۰۳ بهمن ۹۱ ، ۰۸:۱۴